موسسه رخسار قرآن
تأملی در میزان ارتباط دانش آموزان و حوزه ها
مردی بیابانی از گرد راه رسیده و نرسیده، به محضر حضرت رسول اعظم - صلی الله علیه و آله و سلم - شرفیاب می شود و با اصرار فراوان از حضرت برای برآوردن خواسته هایش، جواب مثبت می گیرد ولی بجای استفاده از این فرصت طلایی و در خواست حوائج کلان و کلیدی به چند خواهش حقیر، بسنده می کند. حضرت از آن که این مرد مثل آن زن بنی اسرائیلی عمل نکرده و حاجات کلیدی از پیامبر زمانش، نخواسته متأسف می شود.
داستان آن زن از این قرار بوده که حضرت موسی - علیه السلام - باید برای عبور از دریا به حضرت یوسف - علیه السلام - متوسل شود. از قضا در میان بنی اسرائیل هم فقط یک پیرزن، محل قبر حضرت یوسف - علیه السلام - را می دانسته است. پیرزن فقط به چهار شرط ، آمادگی کمک به حضرت موسی - علیه السلام - دارد: 1. رهایی از بیماری فلج؛ 2. رفع نابینایی؛ 3. بازگشت جوانی؛ 4. هم رتبگی با حضرت موسی - علیه السلام – در بهشت. (1)
این داستان در سال 1385 خورشیدی که به نام پیامبر اعظم - صلی الله علیه و آله وسلم - مزین شده بود بین دانش آموزان مدارس شهرستان نظرآباد - غربی ترین شهرستان استان تهران - توزیع شد. بنا بود دانش آموزان بنویسند که اگر آنان در چنین موقعیتی قرار بگیرند چهار شرط و حاجت آنان چه خواهد بود؟حدود دو هزار و پانصد نفر دانش آموز دختر و پسر از همه مقاطع تحصیلی آموزش و پرورش، جمعیت آماری این طرح را تشکیل دادند. در میان این حدود ده هزار حاجت - بدون حذف موارد تکراری- همه جور حاجتی به چشم می خورد. (2) تلاش مجریان این طرح برای ارایه این تحقیق در قالب یک کتاب با بی مهری از ما بهتران مواجه شد و توفیق چاپ نیافت. خدا کند صاحب ذوقی، انتشار این مهم را بر دوش همت خویش کشد.
دانش آموزان از خدا دستیابی به مشاغل مختلفی را طلبیده بودند؛ از پزشکی بگیرید تا هنرپیشگی و تا قهرمانی در میادین ورزشی جهانی اما حتی یک مورد هم از این ده هزار حاجت به طلبگی و تحصیل در حوزه های علوم دینی اختصاصی نیافته بود. قبول دارم که طلبگی، اشتغال به معنی رایج در فرهنگ کار و تولید نیست و نباید باشد اما دست کم به اندازه یک دغدغه تحصیلی هم، جدی گرفته نشده است. البته همه می دانیم که به قطع برخی از همین دختران و پسران در آینده راهی حوزه ها می شوند اما چرا توجه به حوزه ها یک جریان برنامه ریزی شده در نظام آموزشی مملکت نیست. توجه به تحصیل و پیشرفت در آن و کسب مدارج عالی علمی دانشگاه از کنکور تا فوق تخصص رشته های مختلف در بسیاری از تقاضاها دیده می شود ولی حوزه چنین محملی ندارد.
مگر نه این است که رهبران نظام جمهوری اسلامی از حوزه برخاسته اند؟ مگر نه این است که این نظام، اسلامی است و همگان به اهمیت نقش حوزه های علمیه در تهیه نیازهای نرم افزاری چنین نظامِی معترفند؟ ارایه تصویری درست و فعال از حوزه های علمیه بر عهده چه کسانی است؟ چرا عزم رفتن و حضور دراین نهاد علمی هزار ساله، جدی گرفته نشده است؟ یادم هست سال ها قبل بر سر زبان ها افتاده بود که در سرشماری عمومی نفوس و مسکن مرکز آمار ایران ، طلبه ها را جزء قشر بی کار آمارگیری می کرده اند.
آن زمان که سخن از «صندلی» به میان می آید البته همه حوزه را می بینند و می شناسند و می کوشند تا از همه ظرفیت های عظیم این نهاد بهره ببرند اما به وقت خدمت رسانی، رفتارهای دیگری سر می زند. اجازه می خواهم چند مثال خیلی دم دستی بزنم و البته یقین دارم که خواننده ارجمند فرهیخته، اهمیت بحث را تا قد و قواره این مثال ها تنزل نمی دهد که در مثل مناقشه نیست. نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، یکی از مهم ترین وقایع فرهنگی کشور است. طلبه ها در این ایام اصلی ترین خریداران کتب عربی سالن های ناشران خارجی هستند اما با کمال تأسف، امکان خرید از این سالن ها با دلار دولتی لغو شده بی آن که این اتفاق درباره کتب لاتین رخ داده باشد. حج دانش آموزی و دانشجویی هر سال برای نخبگان این دو قشر با تشریفات کامل و تحسین برانگیز برپا می شود حال آن که برای طلاب فقط پس از کلی افت و خیز دو سه سال بیشتر برگزار نشد و خلاص. به همه این ها اضافه بفرمایید تصور کسانی که همه امکانات مملکت را بی حساب و کتاب، ملک طلق طلاب یافته اند. آش نخورده و دهن سوخته.
در گذار از این وضعیت به وضع مطلوب، اقداماتی همه جانبه ضرورت دارد که به حتم دو عنصر حوزه و آموزش و پرورش از اجزاء اصلی این تلاش ها و اقدامات هستند. وزارت محترم آموزش و پرورش می تواند بخشی از دروس مقاطع مختلف تحصیلی را به آشنایی دانش آموزان با نظام آموزشی - معنوی حوزه ها اختصاص دهد و نیز چهره های بزرگ حوزه ها را معرفی کند البته بزرگان در مناسبت هایی مثل مشروطه و... معرفی می شوند اما این چیزی غیر از ارایه وضعیت حوزه ها در قالب یک محمل تحصیلی - معرفتی مهم به دانش آموزان است.
اقدام اصلی تر باید از حوزه ها آغاز شود به ویژه این ایام که بنا است خود حوزه ها تحول را در خود و برای خود مدیریت کنند. این تحول هم در نظام آموزشی باید رخ دهد که بحمدالله در جریان است و هم در ارایه تصویر واقع بینانه و درست و فعال از این نهاد مبارک به همه مردم به خصوص دانش آموزان و دانشجوبان. تحولی همه جانبه خواهد بود که بستر مناسب آن پدید آمده باشد و بی شک یکی از مهم ترین بسترها، شناساندن حوزه ها در قالب یک جریان مهم علمی به موازات دانشگاه ها است و گرنه تغییرات و تحولات داخلی بدون رفع ذهنیت های موجود جامعه، نتیجه کاملی به بار نمی آورد.
اگر حوزه از پس این بسترسازی برنیاید آیا می تواند به آن چه حضرت امام (ره) در منشور روحانیت خواسته بود برسد؟ در فرازی از آن پیام آمده است: حوزه ها و روحانیت باید نبض تفکر و نیز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عکس العمل مناسب باشند. (3) تصمیم سازان و تصمیم گیران حوزه ها فارغ از همه ملاحظات با محور قراردادن آن منشور آسمانی، حوزه ها را از همه جهت به ایده آل مطلوب آن مراد دل ها برسانند. ...کاش ...
پی نوشت ها: 1. رک: عیون اخبارالرضا علیه السلام، شیخ صدوق ،ج 2، ص 235 / 2. با حاصل ضرب چهار حاجت دانش آموزان در دو هزار و پانصد شرکت کننده، عدد ده هزار به دست می آید. / 3. منشور روحانیت، امام خمینی، ص 32.
اگر قرآن نبود، باب معرفت الله بسته بود الی الابد. امام خمینی رحمت الله علیه