موسسه رخسار قرآن
تفاوت بنیادی قصه های وحیانی با اسطوره
نشست «داستان های قرآنی» با حضور دکتر حکمت الله ملاصالحی، دکتر پرویز عباسی داکانی، قاسمعلی فراست و جمعی از علاقه مندان تشکیل شد. مطلب ذیل بخشی از سخنان استاد ملاصالحی در آن نشست است:
وحی می کوشد از تمامی این سوء تفاهم های مرزی بگذرد و بشر را به یک همدلی و همنوایی برساند. این را مشخصا" می توان در داستان داوود (ع) مشاهده کرد. برای شناخت و تفکیک قصص قرآنی و وحیانی با اسطوره و مثل های بشری ابتدا باید هر یک را به خوبی شناخت و به ارزش های وجودی هر یک پی برد، چرا که هر یک دارای ارزش های خاص خود می باشند.
تمام زندگی بشر، نوعی قصه تکرار نشدنی است. فرق بنیادی قصص قرآنی و وحیانی با اسطوره، حکایاتی است که دیگری آن را در مورد بشر می گوید و آن را تفسیر می کند و به پرسش هایی همچون انسان از کجا و برای چه آمده و سرانجام آن چه می شود، پاسخ می دهد. به عبارتی، رویدادها و قصص قرآنی، صرفا" مربوط به گذشته نیست. اسطوره، عالمی است از کثرت و همیشه در آن حقیقت، واقعیت، خوب، بد، زشت و ناپسند مشخص نیست، ولی در قصص قرآنی نوعی تفکیک و ایجاز وجود دارد. وحی با نوعی اسطوره زدایی آغاز می شود. اسطوره، عالمی است از معنا، ولی وحی از این سنخ نیست. در اسطوره انسان با عالمی از تنش ها و تکان های روحی مواجه می شود، ولی وحی از این سنخ نیست. در قصص وحیانی، بشر با مژده ها، نویدها و آرامش روبرو است. تاریخ و کلام فلسفی نیست، همان طور که پیامبر مورخ، شاعر و کاهن نبود، بلکه فردی بود که در عرصه خاصی در میان قوم خاصی و با شرایط و احساسات ویژه ای ظهور کرد، سپس مثل ما روزی از دنیا رفت.
هبوط به معنای فرو افتادن فیزیکی نیست و به لحاظ هندسی در این عالم، چپ و راست و پستی و بلندی وجود ندارد و این یک امر روحی و وجودی است. قصص قرآنی به ما می آموزد که این علم، لایه لایه است و انسان برحسب لیاقت و استعداد خود و با استفاده از چشم ها و گوش های واقعی خود به مراحل متعالی وجود رخنه می کند. وحی، می و میستان است و اسطوره، تاک و تاکستان که سازنده می خداوند و فروشنده آن، پیامبر می باشد.
اگر قرآن نبود، باب معرفت الله بسته بود الی الابد. امام خمینی رحمت الله علیه