موسسه رخسار قرآن
مردی از تبار صالحان
انقلاب های اجتماعی و مردمی به طور معمول بسان طوفانی از تضادهای نهفته و متراکم سر از درون جامعه ها برکشیده و به پاخاسته و مانند سیل، پرخروش و پرقوت و موج خیز در جغرافیای پرچین و شکن و بستر تاریخ مردمان به حرکت درآمده و جاری شده اند. همه آنها هرچند نه به یک درجه و دامنه و شدت و شتاب در آغاز سرشتی شعله خیز دارند. فوران احساسات و سیلان سهم خواهیها و قهر و غلیان و غلبه انتقامجویی ها بر روان و رفتار توده های محروم ازحقوق اجتماعی خویش و مرعوب و مغضوب حاکمان به زیرکشیده شده از بارگاه قدرت، آن چنان سروری می کرده است که وقتی مهار و مدیریت نمی شده اند سنگ های آن چنان گرانی را توده های به پاخاسته در چاه های عمیق جامعه می افکنده اند و خسارت های چنان سنگینی را بر فرهنگ، زندگی، اقتصاد و معیشت مردم خویش تحمیل می کرده اند که ستون فقرات نسل های پرشماری را که از پی نسل پس از انقلاب در راه بوده یا خم می کرده یا درهم میشکسته است.
متن کامل مقاله در سایت روزنامه اطلاعات
فروغ وحیانیت قرآن و کلام الهی هر جا که می تابید و هر آنچه با روح کلام، حقیقت، سنت و معنویت آن همسو و خویشاوند بود نه تنها منسوخ نمی شد، که در دولت حقیقت، سنت، شریعت و طریقت قرآن و اسلام حیاتی معنوی، باطنی و روحانی تر نیز می پذیرفت و غنی و پرمایه تر نیز می شد. امر اتفاقی نیست که نوروز در ظلّ دولت قرآن آن چنان عرفانی، شهودی، عمیق، باطنی و تابنده فهمیده و زیسته می شود که مشابهش را در هیچ یک از دوره های فرهنگ و مدنیت شاهانه پیش از اسلامی نمی شناسیم.
نوروز از دیدگاه استاد حکمت الله ملاصالحی
وبلاگی برای نشر آثار و اندیشه های استاد حکمت الله ملاصالحی
استاد دکتر حکمتالله ملاصالحی (متولد 1329 خورشیدی در شهرستان طالقان) استاد دانشگاه های تهران و آتن و نخستین پژوهشگری است که مباحث عمیق و دشوار دانش نوظهور «فلسفه باستان شناسی» را در ایران پی ریزی کرده است .از دکتر ملاصالحی هفت عنوان کتاب و نیز مقالات متعددی به زبان های فارسی، انگلیسی و یونانی در نشریات معتبر داخلی و خارجی در زمینه های متنوع فلسفه، باستان شناسی، دین پژوهی، هنرهای آیینی و مسایل دیگر به چاپ رسیده است. نام کتاب ها به این شرح است: جلوه های کهن هنر آیینی (1377)؛ زیبایی و هنر از منظر وحیانی اسلام (1378)؛ درآمدی بر معرفت شناسی باستان شناسی (1382)؛ جستاری در فرهنگ، پدیده موزه و باستان شناسی (1384)؛ انسان، فرهنگ و سنت (1387)؛ باستان شناسی در بوته معرفت شناختی (1387)؛ باستان شناسی دین: با فانوس نظر در جستجوی آیین های گمشده (1390). استاد از سال 1381 در شهرستان ساوجبلاغ ساکن شده است. از تاریخ سه شنبه 2 آبان 1391 گروهی از شاگردان استاد ملاصالحی با هدف نشر آثار و اندیشه های این استاد فرزانه، وبلاگی با عنوان «اسرار حکمت» راه اندازی کرده اند.
نشانی وبلاگ «اسرار حکمت»:
تاریخ کنونی و تاریخ فراروی با تاملی در باب دوره های تاریخی
استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی
اشاره: استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی - از مفاخر فرهنگی شهرستان های ساوجبلاغ و طالقان - هم اکنون در دانشگاه آتن مشغول تدریس و پژوهش درباره تاریخ فلسفه یونان باستان است. مقاله زیر آخرین مقاله استاد است که در مجله «سروش اندیشه» منتشر شده است.
انسان هستندهای است، تاریخیشده، تاریخمند و تاریخساز. افقی است گشوده در تاریخ و تقدیر تاریخی خویش به روی عالم. از این منظر تاریخ هر دورهای چه شرقی چه غربی، چه پیش از تاریخ و چه تاریخی، تاریخ نحوه انسان بودن او در جهان است. به دیگر سخن هر تاریخی - مراد من تاریخ هر دوره ای است - تاریخ آدمی است. این حضور و ظهور تاریخی و نحوه بودن انسان در جهان دارای وحدت بنیادین بوده و فروکاستی به تاریخ طبیعی و طبیعت نیست. میان ابتداییترین زمختترین و سادهترین ابزارهای ساخته دست و اندیشه بشر و مورد استفاده پیش از تاریخ، و ظریفترین و پیچیدهترین و حساسترین فراوردههای صنعتی بشر دوره جدید، چنان وحدت ارگانیک یا انداموار و بنیادین وجود دارد که بهرغم همه تحولات و گسستهای دورهای که تاریخ آدمی آزموده و پشت سر نهاده، توانسته همچنان پیوستگی و وحدت خود را چونان تاریخ آدمی و نحوه بودن انسان در جهان حفظ کند و به حرکت و حیات خود ادامه دهد...
جهت مطالعه متن کامل مقاله فوق رجوع کنید به:
http://sooreandishe.bloghaa.com/1389/12/16/post-76
پیامبر ایستاده در مرز دو عالم
مطلب ذیل چکیده سخنرانی استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی (عضو برجسته موسسه رخسار قرآن) در «همایش علمی حکمت و بازاندیشی سنت نبوی» است که در اسفند 1385 - سال بزرگداشت پیامبر اعظم (ص) - ایراد شده است. این همایش با همکاری موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، جهاد دانشگاهی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار گردید. علاوه بر استاد ملاصالحی، دکتر غلامرضا اعوانی، دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، دکتر سید مصطفی محقق داماد، دکتر محسن کدیور، دکتر محمد مجتهد شبستری، دکتر صادق آیینه وند، آیت الله موسوی بجنوردی از سخنرانان اصلی این همایش علمی بودند.ادامه مطلب...
نوشته شده توسط در جمعه 88/11/2 و ساعت 8:24 صبح | نظرات دیگران()
نسبت پیامبر و وحی با فراتاریخ و تاریخ
اشاره: وب نوشت «موسسه رخسار قرآن» جهت بهره مندی از آرای راهگشا و بصیرت بخش دکتر حکمت الله ملاصالحی - عضو بنیاد حکمت اسلامی صدرا و استاد دانشگاه تهران- این بخش خواندنی را تدارک دیده است. علاقه مندان می توانند پرسش های خود را از طریق بخش «نظرات» به مدیریت وبلاگ ارسال نمایند. به مناسبت ایام میلاد رسول مهربانی حضرت محمد مصطفی(ص)، پاسخ نخستین پرسش از استاد را باهم می خوانیم:
پرسش: نسبت پیامبر با امر فراتاریخی و تاریخی چگونه نسبتی است و در این میان، وحی چه جایگاه و معنایی دارد؟
پاسخ: انسان وجودی مرزی است ایستاده بر کرانه دو عالم، شاهد بر آن سو و این سو؛ فراتاریخ و تاریخ. تاریخی شدن و تاریخ مندانگی انسان، به طرز اجتناب ناپذیری، بر همه مشاهدات و مکاشفات و تجربه های ماورایی و وجودی او از مراتب متعالی تر هستی تأثیر نهاده است. پیامبر کسی است که سرشت مرزی و کرانه ای انسان در او تحقق پذیرفته و فعلیت یافته است و زیسته و تجربه می شود. پیامبر شاهد به همین معناست: در مرز دو عالم، سراج منیر، مبشر و نذیر و شاهد و گواه ایستاده است؛ بر کرانه ابدیت و زمان، آن سو و این سو، تاریخ و فراتاریخ «أنا بشر مثلکم یوحی الی انما الهکم اله واحد» به همین معناست.ادامه مطلب...
نوشته شده توسط در پنج شنبه 87/12/29 و ساعت 6:18 صبح | نظرات دیگران()
تفاوت بنیادی قصه های وحیانی با اسطوره
نشست «داستان های قرآنی» با حضور دکتر حکمت الله ملاصالحی، دکتر پرویز عباسی داکانی، قاسمعلی فراست و جمعی از علاقه مندان تشکیل شد. مطلب ذیل بخشی از سخنان استاد ملاصالحی در آن نشست است:
وحی می کوشد از تمامی این سوء تفاهم های مرزی بگذرد و بشر را به یک همدلی و همنوایی برساند. این را مشخصا" می توان در داستان داوود (ع) مشاهده کرد. برای شناخت و تفکیک قصص قرآنی و وحیانی با اسطوره و مثل های بشری ابتدا باید هر یک را به خوبی شناخت و به ارزش های وجودی هر یک پی برد، چرا که هر یک دارای ارزش های خاص خود می باشند.
تمام زندگی بشر، نوعی قصه تکرار نشدنی است. فرق بنیادی قصص قرآنی و وحیانی با اسطوره، حکایاتی است که دیگری آن را در مورد بشر می گوید و آن را تفسیر می کند و به پرسش هایی همچون انسان از کجا و برای چه آمده و سرانجام آن چه می شود، پاسخ می دهد. به عبارتی، رویدادها و قصص قرآنی، صرفا" مربوط به گذشته نیست. اسطوره، عالمی است از کثرت و همیشه در آن حقیقت، واقعیت، خوب، بد، زشت و ناپسند مشخص نیست، ولی در قصص قرآنی نوعی تفکیک و ایجاز وجود دارد. وحی با نوعی اسطوره زدایی آغاز می شود. اسطوره، عالمی است از معنا، ولی وحی از این سنخ نیست. در اسطوره انسان با عالمی از تنش ها و تکان های روحی مواجه می شود، ولی وحی از این سنخ نیست. در قصص وحیانی، بشر با مژده ها، نویدها و آرامش روبرو است. تاریخ و کلام فلسفی نیست، همان طور که پیامبر مورخ، شاعر و کاهن نبود، بلکه فردی بود که در عرصه خاصی در میان قوم خاصی و با شرایط و احساسات ویژه ای ظهور کرد، سپس مثل ما روزی از دنیا رفت.
هبوط به معنای فرو افتادن فیزیکی نیست و به لحاظ هندسی در این عالم، چپ و راست و پستی و بلندی وجود ندارد و این یک امر روحی و وجودی است. قصص قرآنی به ما می آموزد که این علم، لایه لایه است و انسان برحسب لیاقت و استعداد خود و با استفاده از چشم ها و گوش های واقعی خود به مراحل متعالی وجود رخنه می کند. وحی، می و میستان است و اسطوره، تاک و تاکستان که سازنده می خداوند و فروشنده آن، پیامبر می باشد.
کاش چون اصحاب کهف این روح را حفظ کردی یا چون کشتی نوح را
تا از این طوفان بیداری و هوش وارهیدی این منیر و چشم و گوش
ای بسا اصحاب کهف اندر جهان پهلوی تو پیش تو هست این زمان
لذا تصور نکنیم اگر قرآن از وقایع گذشته سخن می گوید، مرادش این است که این وقایع فی نفسه متعلق به گذشته اند؛ این طور نیست. قرآن حقیقتی سیال است؛ اگر ما امروز به شکار آن وقایع می رویم، به این معنا نیست که ما آنها را متعلق به گذشته می دانیم؛ اگر چنین کنیم ، همان چیزی بر سر قرآن خواهد آمد ، که بر سر انجیل آمد. لذا باید این حدودها و حریم ها را جدی گرفت، وقتی سخن از باستان شناسی قرآن می شود، اگرarchaeoIogy"" به معنای افلاطونی و کهنش است، انسان فی نفسه وجودش"archae"یعنی در نسبت"archae"}آرکئو} و{logus"" لوگوس} است، "archae"یعنی بنیان ، بن و حقیقت، انسان در ظل "archae" می زید، و در مسأله فروغ آن زندگی می کند ، بدون نسبت با آن اصلا" انسان نیست و انسان فی نفسه در جستجوی logus و معرفت و معنا و دلیل وعلت چیزها است. لذا انسان فی نفسه همواره وجودی archaeoIogy"" دارد. در دوره جدید این archaeoIogy"" که غرب به ما معرفی می کند. از بنیاد باarchaeoIogy"" که در گذشته وجود داشته، تفاوت می کند. ما کدام باستان شناسی را می خواهیم مطرح کنیم؟ آیا ما آمادگی داریم که روزی کعبه برای ما موزه شود؟ دو نسبت متفاوت هست؛ یک تاریخ زنده و یک تاریخی که فقط نظر به جسم و جسد تاریخ دارد.
اگر قرآن نبود، باب معرفت الله بسته بود الی الابد. امام خمینی رحمت الله علیه