موسسه رخسار قرآن
چرا آیین «سورِ سوره های قرآن»؟
اسماعیل آل احمد
مدیر موسسه رخسار قرآن
مثل هر سال - از سال 1386 - امسال با دوستان دلسوز همیشه، دور هم گردآمدیم تا در آستانه بهار ـ فصل یادآور رستاخیز ـ برای «آیین سورِ سوره های قرآن»، برنامه ریزی کنیم. این آیین، چهارمین است. تصمیم بر آن شد تا در بیست و پنجم اسفند ماه 93 از فرزانگان قرآنی این سامان، دعوت کنیم که لحظاتی ما را همچون خود؛ فارغ از همه غفلت ها و زنگارها، زیر باران شرابِ طهور وحی به امید سماع معنوی از قرآن گفتن و شنیدن ـ پای کوبانه و دست افشانانه ـ بار دهند . برنامه ها بسته شد و هر کسی گوشه ای از این کار را بی هیچ مزد و منّتی بر عهده همت خویش گرفت. لطفی که از جانب قرآن در این دو سال سایه گستر برنامه سور سوره های قرآن شده است همزمانی آن با ایامی است که از نام بانوی آب و آینه؛ حضرت مادر؛ حضرت فاطمه ـ سلام خدا بر او ـ متبرّک شده است. چه از این بهتر که موسسه رخسار قرآن، آیینی دارد که نور علی نور است؛ هم قرآن هم عترت؛ «انی تارک فیکم الثقلین».
از این میان، نکته ای را که دوست فرهیخته ام، آقای حسین عسکری با من در میان نهاد، نکته ای تامّل برانگیز بود. «سورِ سوره های قرآن» می خواهد چه کند؟ او را به آن روزهای آغازین راه اندازی این آیین ارجاع دادم. روزهایی که زیر سایه دانایی و بینایی استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی برآن شدیم تا سور سوره های قرآن را همزمان با «چهارشنبه سوری» برگزار کنیم. آن روزها به این دغدغه مهّم به برکت افاصات استاد، رسیده بودیم که چرا آیینی چند هزار ساله و با این عظمت با آن ریشه های آسمانی خود فاصله گرفته است و اخباری تلخ و ناگوار از حوادث ریز و درشت و جبران ناشدنی را برای ما ایرانیان به ارمغان می آورد و کام همه را به تلخی می کشاند؟ ما برای این که دوباره آن ریشه ها را بازیابی کنیم چه کاری از دستمان برمی آید؟ چه سان می شود نشاطی فرح افزا از جنس شراب طهور وحی در آن گنجاند که هم روانی شادان و شاداب به کف آوریم و هم این آیین ناب چند هزارساله را به ریشه هایش توجّه دهیم و هم با مردمان بهارآیین این سامان هم ساز شویم؟
از استاد آموختیم که می توان از آتش دست ساز بازی های بی لُبّ چهارشنبه سوری استفاده کنیم و جان خویش را به معرکه گذر ابراهیم ـ علیه السلام ـ از آتش نمرود نفس خبیث بکشانیم و آن گاه ببینیم که آتش نه فقط برای یک ابراهیم اولوالعزم که برای همه ابراهیم هایی که درصدد تقابل با نمرود ابلیسی خویشند گلستان خواهد شد و جام جان همه آن ابراهیم ها با صهبای یا «نار کونی برداً و سلاماً» تا خط هفتم پیاله لبالب خواهد شد.
این، سور ندارد که در دنیایی سراسر سیطره نمرود شیطان، تو از آیینی پرده برداری کنی و به آیینی ببالی که از ابتدا تا انتهای آن از زیستنی رستاخیزانه دم می زند؛ زیستنی که حالا به برکت اسوه قراردادن حضرت معمار کعبه ـ ابراهیم علیه السلام ـ رنگی از جنس نشاط مستانه شراب طهور وحی گرفته است و همه ایرانیان ارجگذار به آیین های کهن سرزمین خویش در مستی آسمانی شرابستانی به نشاط مشغولند که ساقی همه آن شش هزار و دویست و اندی باده، خود خدا است«و سقاهم ربهم شراباً طهوراً»؟!
می خواهیم اگر بتوانیم زیر سایه قرآن و حضرت فاطمه ـ سلام خدا بر او ـ لحظاتی را در قالب یک ایرانی مسلمان پاک باخته، سپری کنیم زیرا از صمیم جان، باور داریم خسرانی از این بالاتر نیست که بر کناره هفت بحر قرآن و عترت نشسته باشی اما به اندازه یک قطره هم دامنت، تر نشده باشد. ما می خواهیم نه فقط در ماه رمضان، جشن رمضان باشد؛ نه فقط چون جناب سیّد بن طاووس در آستانه سن بلوغ، میهمانی عید مخاطب شدن به فراز یا ایها الذین آمنوا برپا کنیم. ما می خواهیم که در هر چهارشنبه آخر سال، سوری بگیریم از سوره های قرآن.
من در کسوت طلبگی، سال های سال است که روضه خوان آیین سوگ حضرت مادر هستم.او نه به احساسات که به حقیقت مادربزرگ من است. من به واسطه مادرم که از سادات صحیح النسب طالقان است ریشه در نژاد حضرت باقرالعلوم ـ علیه السلام ـ دارم و اگر کسوت طلبگی هم نباشد باید به حکم احترام به مادربزرگم، روضه خوانی کنم و چه محفلی بهتر از یک محفل سراسر قرآنی. در چنین محفلی هم از قرآن می گوییم هم از عترت «والله نور السموات والأرض مثل نوره کمشکاه فیها مصباح المصباح فی زجاجه الزجاجه کأنها کوکب دری یوقد من شجره مبارکة زیتونه لا شرقیه ولا غربیه یکاد زیتها یضیء ولو لم تمسسه نار نور على نور یهدی الله لنوره من یشاء ویضرب الله الأمثال للناس والله بکل شیء علیم».
اگر قرآن نبود، باب معرفت الله بسته بود الی الابد. امام خمینی رحمت الله علیه